معنی فارسی bonework
B1کار با استخوان، هنر ساخت مجسمه یا اشیاء تزئینی از استخوان.
The art of creating sculptures or decorative objects from bone.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند در ساخت مجسمههای استخوانی تخصص دارد.
مثال:
The artist specializes in bonework sculptures.
معنی(example):
کار با استخوان میتواند طرحهای پیچیدهای ایجاد کند.
مثال:
Bonework can create intricate designs.
معنی فارسی کلمه bonework
:
کار با استخوان، هنر ساخت مجسمه یا اشیاء تزئینی از استخوان.