معنی فارسی bonify

B1

بهبود بخشیدن، تقویت کردن یا مثبت تر کردن شرایط یا ویژگی‌ها.

To improve or make better; enhance the quality of something.

example
معنی(example):

ما باید رویکرد خود را بهبود ببخشیم تا مطمئن شویم که همه احساس می‌کنند شامل هستند.

مثال:

We should bonify our approach to ensure everyone feels included.

معنی(example):

این پروژه هدفش تقویت روحیه اجتماعی در میان همسایگان بود.

مثال:

The project aimed to bonify the community spirit among neighbors.

معنی فارسی کلمه bonify

: معنی bonify به فارسی

بهبود بخشیدن، تقویت کردن یا مثبت تر کردن شرایط یا ویژگی‌ها.