معنی فارسی boniness
B1لاغری، اصطلاحی برای توصیف وضعیت کمبود چربی یا بافت در بدن.
The quality of being very thin or lacking flesh.
- NOUN
example
معنی(example):
لاغری گربه باعث شد که آن را شکننده بنظر برسد.
مثال:
The boniness of the cat made it look fragile.
معنی(example):
لاغری او ناشی از ناکافی بودن غذا است.
مثال:
His boniness is a result of not eating enough.
معنی فارسی کلمه boniness
:
لاغری، اصطلاحی برای توصیف وضعیت کمبود چربی یا بافت در بدن.