معنی فارسی boodling

B1

بوندل کردن، به معنای مشغول بودن به کار غیرمرتبط در هنگام انتظار برای ایجاد نتایج مثبت.

Engaging in activities not related to one's duties or responsibilities, especially in a work context.

example
معنی(example):

بوندل کردن در حین جلسه مورد انتقاد مدیر قرار گرفت.

مثال:

Boodling during the meeting was frowned upon by the manager.

معنی(example):

او به خاطر بوندل کردن به جای کار متهم شد.

مثال:

He was accused of boodling instead of working.

معنی فارسی کلمه boodling

: معنی boodling به فارسی

بوندل کردن، به معنای مشغول بودن به کار غیرمرتبط در هنگام انتظار برای ایجاد نتایج مثبت.