معنی فارسی bookwards

B1

به سمت کتاب‌ها یا مطالعه، بصورتی که نشان‌دهنده حرکت به سوی فضای مطالعه باشد.

Moving towards books; in the direction of reading materials.

example
معنی(example):

آنها به سمت قفسه‌ها به سوی کتاب‌ها حرکت کردند.

مثال:

They moved bookwards through the shelves.

معنی(example):

مسیر به سمت کتابخانه ادامه داشت و هوای فضا را با بوی صفحات قدیمی پر کرده بود.

مثال:

The path led bookwards, filling the air with the smell of old pages.

معنی فارسی کلمه bookwards

: معنی bookwards به فارسی

به سمت کتاب‌ها یا مطالعه، بصورتی که نشان‌دهنده حرکت به سوی فضای مطالعه باشد.