معنی فارسی boondie
B1تفریح، سفری غیررسمی و بدون برنامه معمولاً در فضای آزاد.
An informal excursion or outing, often in a natural setting for enjoyment.
- noun
noun
معنی(noun):
A stone thrown as a weapon; a heavy club.
example
معنی(example):
بچهها از تفریح خود در کنار نهر لذت بردند.
مثال:
The kids enjoyed their boondie by the creek.
معنی(example):
بعد از مدرسه، آنها معمولاً به یک تفریح میرفتند تا جنگل را کاوش کنند.
مثال:
After school, they often went on a boondie to explore the woods.
معنی فارسی کلمه boondie
:
تفریح، سفری غیررسمی و بدون برنامه معمولاً در فضای آزاد.