معنی فارسی boondoggled

B1

فریب‌خورده، به معنای شکست یا نارضایتی از یک سرمایه‌گذاری یا پروژه.

To be misled or cheated, especially in a financial context.

verb
معنی(verb):

To waste time on a pointless activity.

example
معنی(example):

آنها بعد از سرمایه‌گذاری در آن کار ناامیدکننده احساس ولخرجی کردند.

مثال:

They felt boondoggled after investing in that failed venture.

معنی(example):

او با وعده‌های سود سریع فریب خورد.

مثال:

He was boondoggled by promises of quick profits.

معنی فارسی کلمه boondoggled

: معنی boondoggled به فارسی

فریب‌خورده، به معنای شکست یا نارضایتی از یک سرمایه‌گذاری یا پروژه.