معنی فارسی boot-maker
B1شخصی که به ساخت و تعمیر چکمههای چرم یا دیگر مواد مشغول است.
A person who makes or repairs boots.
- NOUN
example
معنی(example):
صنعتگر چکمه یک جفت چکمه زیبا ساخت.
مثال:
The boot-maker crafted a beautiful pair of boots.
معنی(example):
او به صنعتگر چکمه رفت تا چکمههایش را تعمیر کند.
مثال:
He visited the boot-maker to have his boots repaired.
معنی فارسی کلمه boot-maker
:
شخصی که به ساخت و تعمیر چکمههای چرم یا دیگر مواد مشغول است.