معنی فارسی boot-up

B1

راه‌اندازی، فرایند روشن کردن و آماده‌سازی یک دستگاه الکترونیکی برای استفاده است.

The process of starting a computer and loading its operating system.

example
معنی(example):

زمان راه‌اندازی این کامپیوتر بسیار سریع است.

مثال:

The boot-up time for this computer is very quick.

معنی(example):

پس از راه‌اندازی، تمام برنامه‌ها آماده استفاده بودند.

مثال:

After the boot-up, all programs were ready to use.

معنی فارسی کلمه boot-up

: معنی boot-up به فارسی

راه‌اندازی، فرایند روشن کردن و آماده‌سازی یک دستگاه الکترونیکی برای استفاده است.