معنی فارسی bootable

B1

به معنای این است که یک دستگاه یا دیسک می‌تواند برای راه‌اندازی سیستم‌عامل استفاده شود.

Capable of being used to start a computer or operate a system.

noun
معنی(noun):

A disk or other medium from which the system can be booted.

adjective
معنی(adjective):

(of a disk, etc.) That can be booted; from which one can boot the system.

example
معنی(example):

این درایو USB قابل بوت است و می‌تواند کامپیوتر را راه‌اندازی کند.

مثال:

This USB drive is bootable and can start the computer.

معنی(example):

قبل از نصب، مطمئن شوید که دیسک قابل بوت است.

مثال:

Make sure the disk is bootable before installation.

معنی فارسی کلمه bootable

: معنی bootable به فارسی

به معنای این است که یک دستگاه یا دیسک می‌تواند برای راه‌اندازی سیستم‌عامل استفاده شود.