معنی فارسی bootmaking

B2

اقدام به تولید و ساخت بوت، معمولاً نیاز به مهارت و تکنیک‌های خاص دارد.

The process or art of making boots, typically requiring skill and craftsmanship.

example
معنی(example):

تولید بوت یک صنعت ماهرانه است که دقت می‌طلبد.

مثال:

Bootmaking is a skilled craft that requires precision.

معنی(example):

او تولید بوت را از پدربزرگش آموخت که استاد صنعتگر بود.

مثال:

He learned bootmaking from his grandfather, who was a master craftsman.

معنی فارسی کلمه bootmaking

: معنی bootmaking به فارسی

اقدام به تولید و ساخت بوت، معمولاً نیاز به مهارت و تکنیک‌های خاص دارد.