معنی فارسی bootyless

B1

بدون بزرگی و جاذبه، در ضمن بیشتر به صورت غیررسمی و در محیط‌های شوخ‌طبعانه به کار می‌رود.

Lacking physical attractiveness or appealing qualities, often humorously.

example
معنی(example):

او وقتی نتوانست جفت مورد علاقه‌اش را پیدا کند، احساس بی‌حالی کرد.

مثال:

He felt bootyless when he couldn't find his favorite pair of jeans.

معنی(example):

اصطلاح 'bootyless' اغلب در زمینه‌های شوخ‌طبعانه استفاده می‌شود.

مثال:

The term 'bootyless' is often used in humorous contexts.

معنی فارسی کلمه bootyless

: معنی bootyless به فارسی

بدون بزرگی و جاذبه، در ضمن بیشتر به صورت غیررسمی و در محیط‌های شوخ‌طبعانه به کار می‌رود.