معنی فارسی boppiest
B1پرپچرخترین، توصیفی برای چیزی که بیشترین هیجان و جنب و جوش را دارد.
The most lively or bouncy of its kind.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Characteristic of bop or bebop.
example
معنی(example):
این پرپچرخترین توپ است که تا به حال دیدهام.
مثال:
This is the boppiest ball I've ever seen.
معنی(example):
او پرپچرخترین رقصنده در مسابقه بود.
مثال:
She was the boppiest dancer at the competition.
معنی فارسی کلمه boppiest
:
پرپچرخترین، توصیفی برای چیزی که بیشترین هیجان و جنب و جوش را دارد.