معنی فارسی borated

B1

مشتق از ماده‌ای که به منظور تصفیه یا بهبود کیفیت چیزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

Derived from a substance, often used to enhance the quality or efficiency of something.

example
معنی(example):

محلول به منظور بهبود نتایج بوراته شد.

مثال:

The solution was borated for better results.

معنی(example):

آنها از آب بوراته در آزمایش استفاده کردند.

مثال:

They used borated water in the experiment.

معنی فارسی کلمه borated

: معنی borated به فارسی

مشتق از ماده‌ای که به منظور تصفیه یا بهبود کیفیت چیزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.