معنی فارسی bordman
B1کارمند یا مسئول مرز، کسی که در بررسی مرزها و امنیت آن فعالیت میکند.
A person who works at a border, often managing the entry and exit of people and goods.
- NOUN
example
معنی(example):
مسئول امنیت مرزی، کارهای مرزی را مدیریت میکرد.
مثال:
The bordman was responsible for managing the border security.
معنی(example):
به عنوان یک کارمند مرزی، او اغلب با مسافران تعامل داشت و مدارک را بررسی میکرد.
مثال:
As a bordman, he often interacted with travelers and checked documents.
معنی فارسی کلمه bordman
:
کارمند یا مسئول مرز، کسی که در بررسی مرزها و امنیت آن فعالیت میکند.