معنی فارسی borne

B2 /bɔɹn/

تحمل کردن، به دوش کشیدن، به معنای انتقال یا نگه‌داری چیزی.

To carry or support, usually used in relation to burdens or responsibilities.

example
معنی(example):

او بار مسئولیت‌هایش را با وقار تحمل کرده بود.

مثال:

She had borne the weight of her responsibilities with grace.

معنی(example):

کشتی بسیاری از مسافران را در اقیانوس جابجا کرده بود.

مثال:

The ship had borne many travelers across the ocean.

معنی فارسی کلمه borne

: معنی borne به فارسی

تحمل کردن، به دوش کشیدن، به معنای انتقال یا نگه‌داری چیزی.