معنی فارسی borty

B1

بورت، شیئی که ممکن است در یک مجموعه از اشیاء خاص قرار گیرد.

An item that may be considered special within a particular collection.

example
معنی(example):

من یک بورت جدید برای مجموعه‌ام خریدم.

مثال:

I bought a new borty for my collection.

معنی(example):

بورت طراحی منحصر به فردی دارد که من عاشقش هستم.

مثال:

The borty has a unique design that I love.

معنی فارسی کلمه borty

: معنی borty به فارسی

بورت، شیئی که ممکن است در یک مجموعه از اشیاء خاص قرار گیرد.