معنی فارسی boskages

B1

محل‌های کوچک و انبوه از درختان یا بوته‌ها، معمولاً در پارک‌ها یا طبیعت.

Dense thickets or groves of trees, typically in a park or natural area.

example
معنی(example):

محل‌های جنگلی در پارک سایه‌ی خوبی برای پیک‌نیک فراهم کردند.

مثال:

The boskages in the park provided a nice shade for the picnic.

معنی(example):

ما از طریق محل‌های جنگلی گذشتیم تا هوای تازه را استشمام کنیم.

مثال:

We walked through the boskages to enjoy the fresh air.

معنی فارسی کلمه boskages

: معنی boskages به فارسی

محل‌های کوچک و انبوه از درختان یا بوته‌ها، معمولاً در پارک‌ها یا طبیعت.