معنی فارسی boswellia

B1

درختی که در مناطق خشک می‌روید و از آن برای تولید صمغ‌های با ارزش استفاده می‌شود.

A genus of trees known for their aromatic resin, used in various products.

example
معنی(example):

درختان بوسولیا رزینی تولید می‌کنند که در عود استفاده می‌شود.

مثال:

Boswellia trees produce resin used in incense.

معنی(example):

گیاه بوسولیا خواص دارویی دارد.

مثال:

The boswellia plant has medicinal properties.

معنی فارسی کلمه boswellia

: معنی boswellia به فارسی

درختی که در مناطق خشک می‌روید و از آن برای تولید صمغ‌های با ارزش استفاده می‌شود.