معنی فارسی bothsidedness

B1

دوطرفه بودن، ویژگی یا حالت داشتن تعدادی برابر از دو طرف.

The quality of having two sides or being equally valid.

example
معنی(example):

دوطرفه بودن این بحث انتخاب یک طرف را دشوارتر کرد.

مثال:

The bothsidedness of the argument made it harder to choose a side.

معنی(example):

دوطرفه بودن او در مذاکره به دستیابی به یک سازش کمک کرد.

مثال:

Her bothsidedness in negotiation helped reach a compromise.

معنی فارسی کلمه bothsidedness

: معنی bothsidedness به فارسی

دوطرفه بودن، ویژگی یا حالت داشتن تعدادی برابر از دو طرف.