معنی فارسی bottleholder
B1وسیلهای که بطری را نگه میدارد و میتواند هنگام حمل و نقل از افتادن آن جلوگیری کند.
An object designed to hold a bottle in place, especially for portability.
- NOUN
example
معنی(example):
او از نگهدارنده بطری برای حفظ نوشیدنیاش در حین دوچرخهسواری استفاده میکند.
مثال:
She uses a bottleholder to keep her drink safe while biking.
معنی(example):
نگهدارنده بطری یک وسیله مفید برای دوندگان است.
مثال:
A bottleholder is a useful accessory for runners.
معنی فارسی کلمه bottleholder
:
وسیلهای که بطری را نگه میدارد و میتواند هنگام حمل و نقل از افتادن آن جلوگیری کند.