معنی فارسی bottlescrew
B1ابزاری برای باز کردن بطری با استفاده از یک مته چرخان.
A tool used to remove corks from bottles, typically wine bottles.
- noun
noun
معنی(noun):
Corkscrew
معنی(noun):
Turnbuckle
example
معنی(example):
او از یک چرخ بطری برای باز کردن بطری شراب استفاده کرد.
مثال:
He used a bottlescrew to open the wine bottle.
معنی(example):
چرخ بطری این کار را ساده میکند که درب بطریها را باز کنیم.
مثال:
The bottlescrew makes it easy to remove corks from bottles.
معنی فارسی کلمه bottlescrew
:
ابزاری برای باز کردن بطری با استفاده از یک مته چرخان.