معنی فارسی bouge
B1حرکت کردن، به معنای جابهجا شدن یا فعالیت بدنی انجام دادن.
To move or shift; to engage in physical activity.
- VERB
example
معنی(example):
اگر میخواهی سالم بمانی، باید بیشتر حرکت کنی.
مثال:
You need to bouge more if you want to stay healthy.
معنی(example):
حرکت کردن برای حفظ سطح مناسب تناسب اندام ضروری است.
مثال:
To bouge is essential for maintaining a good fitness level.
معنی فارسی کلمه bouge
:
حرکت کردن، به معنای جابهجا شدن یا فعالیت بدنی انجام دادن.