معنی فارسی bourgade
B1بورگاد، ناحیهای کوچک مانند روستا که معمولا به خاطر زیبایی و صفای آن شناخته میشود.
A small rural community or village, often with a picturesque setting.
- NOUN
example
معنی(example):
این بورگاد به خاطر باغهای زیبایش مشهور بود.
مثال:
The bourgade was known for its beautiful gardens.
معنی(example):
او در یک بورگاد آرام در نزدیکی کوهها بزرگ شد.
مثال:
She grew up in a quiet bourgade near the mountains.
معنی فارسی کلمه bourgade
:
بورگاد، ناحیهای کوچک مانند روستا که معمولا به خاطر زیبایی و صفای آن شناخته میشود.