معنی فارسی bovenland
B2بوانلند به یک منطقه طبیعی اشاره دارد که به خاطر تنوع زیستیاش معروف است.
Referring to a region known for its natural diversity.
- NOUN
example
معنی(example):
منطقه بوانلند به خاطر حیات وحش متنوع خود مشهور است.
مثال:
The bovenland region is famous for its diverse wildlife.
معنی(example):
اکولوژیستها برای درک اکوسیستم آن، بوانلند را بررسی میکنند.
مثال:
Ecologists study the bovenland to understand its ecosystem.
معنی فارسی کلمه bovenland
:
بوانلند به یک منطقه طبیعی اشاره دارد که به خاطر تنوع زیستیاش معروف است.