معنی فارسی bow-fronted

B1

شکل مشخصه‌ای از مبلمان که جلوی آن به صورت خمیده طراحی شده است.

Describing furniture with a front that is curved outward.

example
معنی(example):

قفسه نمایش خمیده بسیاری از کلکسیون‌ها را به نمایش می‌گذارد.

مثال:

The bow-fronted display case showcases many collectibles.

معنی(example):

یک قطعه مبلمان با جلو خمیده می‌تواند زیبایی اتاق را افزایش دهد.

مثال:

A bow-fronted piece of furniture can enhance a room's aesthetic.

معنی فارسی کلمه bow-fronted

: معنی bow-fronted به فارسی

شکل مشخصه‌ای از مبلمان که جلوی آن به صورت خمیده طراحی شده است.