معنی فارسی bow-wows

A2

صدای پارس کردن سگ، به ویژه در مورد پارس‌های ملایم و خنده‌دار.

The bark of a dog, often used in a playful or endearing way.

noun
معنی(noun):

The sound of a dog barking.

معنی(noun):

A dog.

example
معنی(example):

شیرین‌ترین پارس‌های توله‌سگ را شنیدیم.

مثال:

The puppy made some cute bow-wows.

معنی(example):

از حیاط همسایه صدای پارس می‌آمد.

مثال:

We heard bow-wows coming from the neighbor's yard.

معنی فارسی کلمه bow-wows

: معنی bow-wows به فارسی

صدای پارس کردن سگ، به ویژه در مورد پارس‌های ملایم و خنده‌دار.