معنی فارسی bowknot
B1کشیدگی و گره زدن دو سمت یک نوار یا رشته به گونهای که به شکل گرهی زیبا به نظر برسد.
A decorative knot made of ribbon or string, typically used for fastening or as an ornament.
- noun
noun
معنی(noun):
A knot that has two loops and two loose ends, either used decoratively, or to tie shoelaces.
example
معنی(example):
او یک گل سر زیبا با ربان در مو هایش بست.
مثال:
She wore a beautiful bowknot in her hair.
معنی(example):
هدیه با یک ربان زیبا بسته شده بود.
مثال:
The gift was tied with a fancy bowknot.
معنی فارسی کلمه bowknot
:
کشیدگی و گره زدن دو سمت یک نوار یا رشته به گونهای که به شکل گرهی زیبا به نظر برسد.