معنی فارسی bowldering

B1

تخته‌سنگی، فعالیتی است که شامل چسبیدن و بالا رفتن از تخته سنگ‌ها می‌شود.

The act of climbing or traversing boulders, often as a form of recreation.

example
معنی(example):

او بعد از ظهر را در پارک به تخته‌سنگی گذراند.

مثال:

He spent the afternoon bowldering at the park.

معنی(example):

تخته‌سنگی یک روش سرگرم‌کننده برای ورزش در فضای باز است.

مثال:

Bowldering is a fun way to exercise outdoors.

معنی فارسی کلمه bowldering

: معنی bowldering به فارسی

تخته‌سنگی، فعالیتی است که شامل چسبیدن و بالا رفتن از تخته سنگ‌ها می‌شود.