معنی فارسی boyardom

B1

وضعیت یا مقام یک بویارد، به ویژه در دوران‌های مختلف تاریخی.

The status or rank of a boyar, particularly in various historical contexts.

example
معنی(example):

وضعیت بویاردوم در زمان خود معتبر بود.

مثال:

The status of boyardom was prestigious in its time.

معنی(example):

بسیاری آرزو داشتند که در جامعه قدیم به بویاردوم برسند.

مثال:

Many aspired to achieve boyardom in the old society.

معنی فارسی کلمه boyardom

: معنی boyardom به فارسی

وضعیت یا مقام یک بویارد، به ویژه در دوران‌های مختلف تاریخی.