معنی فارسی braaiing
B1براس کردن، عمل پخت و پز مواد غذایی به وسیله شعله باز، به ویژه در جمعهای دوستانه یا خانوادگی.
The act of cooking food on a barbecue or grill, often associated with social gatherings.
- verb
verb
معنی(verb):
To grill meat over an open flame.
example
معنی(example):
ما در حیاط پشتی داریم براس میکنیم.
مثال:
We are braaiing in the backyard.
معنی(example):
براس کردن یک رویداد اجتماعی در تابستان است.
مثال:
Braaiing is a social event in summer.
معنی فارسی کلمه braaiing
:
براس کردن، عمل پخت و پز مواد غذایی به وسیله شعله باز، به ویژه در جمعهای دوستانه یا خانوادگی.