معنی فارسی brachiate
B1 /ˈbɹækɪət/اَحتراب، نوعی حرکت درختان که در آن گونهها با استفاده از دستها از یک شاخه به شاخهای دیگر حرکت میکنند.
To move by using the arms to swing from one branch or support to another.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having decussate branches.
example
معنی(example):
میمونها از شاخهای به شاخهی دیگر در درختان حرکت میکنند.
مثال:
Monkeys brachiate from branch to branch in the trees.
معنی(example):
ژیمناست توانست بهراحتی از میلههای موازی حرکت کند.
مثال:
The gymnast was able to brachiate across the parallel bars with ease.
معنی فارسی کلمه brachiate
:
اَحتراب، نوعی حرکت درختان که در آن گونهها با استفاده از دستها از یک شاخه به شاخهای دیگر حرکت میکنند.