معنی فارسی bracks

B1

براک، نوعی پوشش گیاهی یا علف، که عموماً در مناطق مرطوب و باتلاقی رشد می‌کند.

A kind of rough grass or vegetation commonly found in wet or marshy areas.

noun
معنی(noun):

An opening caused by the parting of a solid body; a crack or breach.

معنی(noun):

A flaw in cloth.

معنی(noun):

Barmbrack.

example
معنی(example):

براک‌ها معمولاً در مناطق باتلاقی یافت می‌شوند.

مثال:

Bracks are often found in marshy areas.

معنی(example):

کشاورزان از براک‌ها برای علامت‌گذاری حاشیه‌های مزارع استفاده می‌کنند.

مثال:

Farmers use bracks to mark the edges of fields.

معنی فارسی کلمه bracks

: معنی bracks به فارسی

براک، نوعی پوشش گیاهی یا علف، که عموماً در مناطق مرطوب و باتلاقی رشد می‌کند.