معنی فارسی braconid

B1

زنبورهای پارازیت که معمولاً بر روی حشرات دیگر تخم‌گذاری می‌کنند.

Any member of the family Braconidae, a group of small parasitic wasps.

noun
معنی(noun):

Any of the parasitic wasps of the family Braconidae.

example
معنی(example):

یک برا کونی نوعی زنبور پارازیت است.

مثال:

A braconid is a type of parasitic wasp.

معنی(example):

پژوهشگران برا کونی‌ها را برای درک کنترل آفت مورد مطالعه قرار می‌دهند.

مثال:

Researchers study braconids to understand pest control.

معنی فارسی کلمه braconid

: معنی braconid به فارسی

زنبورهای پارازیت که معمولاً بر روی حشرات دیگر تخم‌گذاری می‌کنند.