معنی فارسی brags
B2 /bɹæɡz/لاف زدن، صحبت کردن با بزرگ‌نمایی درباره موفقیت‌ها یا ویژگی‌های شخصی به شیوه‌ای که هدفش نمایش برتری است.
To talk about something with pride and boastfully, often exaggerating the importance or value.
- verb
verb
معنی(verb):
To boast; to talk with excessive pride about what one has, is able to do, or has done; often as an attempt to popularize oneself.
مثال:
to brag of one's exploits, courage, or money
معنی(verb):
To boast of.
example
معنی(example):
او اغلب درباره موفقیت‌های خود لاف می‌زند.
مثال:
He often brags about his accomplishments.
معنی(example):
او به دوستانش درباره ماشین جدیدش لاف می‌زند.
مثال:
She brags to her friends about her new car.
معنی فارسی کلمه brags
:
لاف زدن، صحبت کردن با بزرگ‌نمایی درباره موفقیت‌ها یا ویژگی‌های شخصی به شیوه‌ای که هدفش نمایش برتری است.
