معنی فارسی brain-stems
B2ساقههای مغز، اجزای مختلف سیستم عصبی مرکزی که در گونههای مختلف موجودات زنده تفاوت دارند.
The varied components of the central nervous system that differ among species.
- NOUN
example
معنی(example):
حیوانات مختلف دارای سازگاریهای متفاوتی در ساقههای مغزشان هستند.
مثال:
Different animals have various adaptations in their brain-stems.
معنی(example):
مطالعات تطبیقی بر روی ساقههای مغز بینشهایی دربارهٔ تکامل ارائه میدهد.
مثال:
Comparative studies of brain-stems provide insights into evolution.
معنی فارسی کلمه brain-stems
:
ساقههای مغز، اجزای مختلف سیستم عصبی مرکزی که در گونههای مختلف موجودات زنده تفاوت دارند.