معنی فارسی brain-wave
B1موج مغزی یک نوع خاص از امواج مغزی است که میتوان آنها را هنگام فعالیتهای مختلف مغزی شناسایی کرد.
A specific type of brainwave that can be detected during different mental activities.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند الگوهای موج مغزی را در حین آزمایش اندازهگیری کرد.
مثال:
The scientist measured the brain-wave patterns during the experiment.
معنی(example):
تحلیل موج مغزی میتواند بینشهایی درباره وضعیتهای شناختی ارائه دهد.
مثال:
Brain-wave analysis can provide insights into cognitive states.
معنی فارسی کلمه brain-wave
:
موج مغزی یک نوع خاص از امواج مغزی است که میتوان آنها را هنگام فعالیتهای مختلف مغزی شناسایی کرد.