معنی فارسی brainfreezes
B1درد سردرد، نوعی درد فوری و گذرا در ناحیه سر که به دلیل سرمای شدید در دهان ایجاد میشود.
A sharp pain in the forehead due to consuming something cold too quickly.
- NOUN
example
معنی(example):
خوردن بستنی خیلی سریع میتواند باعث درد سردرد شود.
مثال:
Eating ice cream too quickly can cause brain freezes.
معنی(example):
وقتی شربت یخزدهام را خیلی سریع نوشیدم، دچار سردرد شدم.
مثال:
I experienced a brain freeze when I drank my slushy too fast.
معنی فارسی کلمه brainfreezes
:
درد سردرد، نوعی درد فوری و گذرا در ناحیه سر که به دلیل سرمای شدید در دهان ایجاد میشود.