معنی فارسی brakesman
B1ترمزکار، فردی که مسئول کنترل و نگهداری ترمزها در وسایل نقلیه، به‌ویژه در قطارهاست.
A person who operates or manages braking systems on vehicles, especially trains.
- noun
noun
معنی(noun):
Someone who operates the winch in a mine.
معنی(noun):
A brakeman; a railroad employee responsible for a train's brakes, couplings etc.
example
معنی(example):
مسئول کنترل ترمزهای قطار، ترمزکار است.
مثال:
The brakesman is responsible for controlling the train's brakes.
معنی(example):
در طول سفر، ترمزکار باید سریع عمل می‌کرد.
مثال:
During the trip, the brakesman had to act quickly.
معنی فارسی کلمه brakesman
:
ترمزکار، فردی که مسئول کنترل و نگهداری ترمزها در وسایل نقلیه، به‌ویژه در قطارهاست.
