معنی فارسی bramblebush
B1بوتهای خاردار که معمولاً توتهای دُمدُمدار بر روی آن رشد میکند.
A thorny bush that often bears brambleberries.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان از میان بوتههای خاردار گذشتند تا به جوی برسند.
مثال:
The children climbed through the bramblebush to reach the stream.
معنی(example):
مراقب باشید که نزدیک آن بوته خاردار راه بروید، زیرا تیغههای تیز دارد.
مثال:
Be careful walking near that bramblebush, it has sharp thorns.
معنی فارسی کلمه bramblebush
:
بوتهای خاردار که معمولاً توتهای دُمدُمدار بر روی آن رشد میکند.