معنی فارسی branchial
B2برانشی، مربوط به آبشش یا ساختارهایی است که در آبزیان وجود دارد و در ارتباط با تنفس آنها به کار میرود.
Relating to the gills or gill structures in fish and other aquatic organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بخشهای برانشی برای آبششهای ماهی اهمیت دارند.
مثال:
The branchial arches are important for fish gills.
معنی(example):
پژوهشگران ساختار برانشی را در زیستشناسی دریایی بررسی کردند.
مثال:
Researchers studied the branchial structure in marine biology.
معنی فارسی کلمه branchial
:
برانشی، مربوط به آبشش یا ساختارهایی است که در آبزیان وجود دارد و در ارتباط با تنفس آنها به کار میرود.