معنی فارسی branchings

B1

شاخه‌گذاری به شکل‌گیری انشعابات در گیاهان یا اشیاء اشاره دارد.

The act or process of dividing into branches.

example
معنی(example):

شاخه‌گذاری رودخانه، جزایر کوچکی را ایجاد می‌کند.

مثال:

The branching of the river creates many small islands.

معنی(example):

شاخه‌گذاری‌های ساختار موجودات می‌تواند بر رشد آنها تأثیر بگذارد.

مثال:

The branchings of the organism's structure can affect its growth.

معنی فارسی کلمه branchings

: معنی branchings به فارسی

شاخه‌گذاری به شکل‌گیری انشعابات در گیاهان یا اشیاء اشاره دارد.