معنی فارسی brandle
B1به معنای ایجاد یک برند برای یک محصول یا خدمات خاص.
To create a brand identity for a product or service.
- VERB
example
معنی(example):
شرکت تصمیم گرفت که خط جدید محصولات خود را برند کند.
مثال:
The company decided to brandle its new product line.
معنی(example):
برای برند کردن مؤثر، کسبوکارها باید مخاطبان خود را بشناسند.
مثال:
To brandle effectively, businesses must understand their audience.
معنی فارسی کلمه brandle
:
به معنای ایجاد یک برند برای یک محصول یا خدمات خاص.