معنی فارسی brandyman

B1

برندمن، فردی که مسئول هویت و استراتژی‌های برند در یک سازمان است.

A person responsible for managing the identity and strategies of a brand within an organization.

example
معنی(example):

برندمن کمپین جدید را در جلسه ارائه کرد.

مثال:

The brandyman presented the new campaign at the meeting.

معنی(example):

به عنوان یک برندمن، او بر روی استراتژی‌های بازار تمرکز می‌کند.

مثال:

As a brandyman, he focuses on market strategies.

معنی فارسی کلمه brandyman

: معنی brandyman به فارسی

برندمن، فردی که مسئول هویت و استراتژی‌های برند در یک سازمان است.