معنی فارسی bravure
C1فنون و مهارتهای خاص که در یک هنر نمایشی انجام میشود.
Artistic skill or excellence, particularly in performance.
- NOUN
example
معنی(example):
براور او در حرکات رقصش واقعا قابل تحسین بود.
مثال:
The bravure of her dance moves was truly impressive.
معنی(example):
براور در هنرهای نمایشی اغلب مورد تجلیل قرار میگیرد.
مثال:
Bravure in performance art is often celebrated.
معنی فارسی کلمه bravure
:
فنون و مهارتهای خاص که در یک هنر نمایشی انجام میشود.