معنی فارسی breachy
B1شکسته، به وضعیت یا شرایطی اطلاق میشود که در آن اعتماد یا توافق به هم خورده است.
Describing a situation where there are breaches of trust or agreement.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت شکسته باعث شد که همه احساس ناراحتی کنند.
مثال:
The breachy situation made everyone uneasy.
معنی(example):
در یک محیط شکسته، مردم برای برقراری ارتباط مؤثر تلاش میکنند.
مثال:
In a breachy environment, people struggle to communicate effectively.
معنی فارسی کلمه breachy
:
شکسته، به وضعیت یا شرایطی اطلاق میشود که در آن اعتماد یا توافق به هم خورده است.