معنی فارسی bread-board
A2تخته نانی، سطحی برای ورز دادن و برش نان یا خمیر که معمولاً از چوب ساخته شده است.
A flat surface for preparing and cutting bread dough.
- NOUN
example
معنی(example):
او خمیر را روی تخته نان قرار داد تا آن را شکل دهد.
مثال:
He placed the dough on the bread-board to shape it.
معنی(example):
تخته نان چوبی برش را آسانتر میکند.
مثال:
A wooden bread-board makes cutting easier.
معنی فارسی کلمه bread-board
:
تخته نانی، سطحی برای ورز دادن و برش نان یا خمیر که معمولاً از چوب ساخته شده است.