معنی فارسی break something open

B1

باز کردن چیزی به صورت فیزیکی، به ویژه زمانی که نیاز به نیروی اضافی است.

To forcefully open an object that is typically closed or locked.

example
معنی(example):

او از چکش استفاده کرد تا جعبه را باز کند.

مثال:

He used a hammer to break the box open.

معنی(example):

او به یک ابزار نیاز داشت تا قفل را بشکند.

مثال:

She needed a tool to break the lock open.

معنی فارسی کلمه break something open

: معنی break something open به فارسی

باز کردن چیزی به صورت فیزیکی، به ویژه زمانی که نیاز به نیروی اضافی است.