معنی فارسی break-out

B1

خروج یا فرار از یک مکان یا وضعیت.

To escape from confinement or to erupt suddenly.

example
معنی(example):

آتش‌سوزی باعث بروز یک آتش‌سوزی در منطقه شد که تخلیه را به دنبال داشت.

مثال:

The fire caused a break-out in the area, prompting an evacuation.

معنی(example):

او برنامه‌ریزی کرد تا از محدودیت‌های وضعیت بگریزد.

مثال:

He planned a break-out from the confines of the situation.

معنی فارسی کلمه break-out

: معنی break-out به فارسی

خروج یا فرار از یک مکان یا وضعیت.