معنی فارسی breakshugh

B1

شکستگی‌های غیرمنتظره یا تغییرات غیرمعمول در یک زمینه خاص.

Unexpected breaks or irregularities in patterns or trends.

example
معنی(example):

شکستگی در داستان یک پیچش جالب اضافه کرد.

مثال:

The breakshugh in the story added an interesting twist.

معنی(example):

محققان شکستگی در روند داده‌ها را یادداشت کردند.

مثال:

The researchers noted the breakshugh in the data trends.

معنی فارسی کلمه breakshugh

: معنی breakshugh به فارسی

شکستگی‌های غیرمنتظره یا تغییرات غیرمعمول در یک زمینه خاص.